دل نوشــــته هایه یه عاشق(ثابت)
من به ویران شدنم میخندم و به عشقی که به آن دلبستم
همه ی رهگذران حاله تورو میپرسند
وچه زجـــری دارد .....
پی هر خنده پر درد بگویم حتما
بیم حالش خوب هست
بی تو من دستو دلم میلرزد دله من خونو نگاهم خیس است؛؛ذهنم از اشکو جنون لبریز است
همه شهر تورو میبینند همه شهر تورو میبینند
ومن از بی خبری لبریزم
اشکو چشمانه سیاهم را من
پشت رده قدمت میریزم
بعده تو از پسه هر حادثه لبریز شدم بعده تو با قلمو شعر گلاویز شدم
پاااااااایه ویرانیه قلبم هستم
من دل از تو کندم
بعد هر شعر
ولی باز به
تو دلبستم
بعده تو درررررررررد فقط روحه مرا میبلعد
درد فقط روحه منو میبلعد
من به بد بودنه هر حادثه عادت دارم
من به بد بودنه هر حادثه عادت دارم جز تو به هر چه که نامش عشق هست
حسه منفور خیانت دارم
همه یه اهل محل میدانن
که فقط
یاده تو در من جاریست
کااااااش پاییز هم از حاله تو با من میگفت
همه اهل محل میدانن رفتنت باعثه این ویرانیست
من از این دربه دری غمگینم
من از این دربدری غمگینم شعر میبافموو در شعر تورو میبینم
کاااااااااش بودی اما
دوسه عالم ز دلم دورتری
من غرورم را هم
پایه احساسه تو خاکش کردم
ونمیدانستم تو مغرورتری
هدفه عشق فقط در نرسیدن جاریست
تا بیایی نفسی تازه کنی
در تبه خاطره ایی میسوزی
من از این دربدری غمگینم
شعر میبافمووووو در شعر
تووو رووو میبینم
تــــــــــــــــو رو میبینم
این وبلاگ واسه یه نفر عاشق درست کرده شد